عمومی

علمی ، عکس ، شعر ،داستان ، طنز ، زندگینامه

عمومی

علمی ، عکس ، شعر ،داستان ، طنز ، زندگینامه

دو فرشته

من عشق را فهمیدم..
آن گاه که بر زمین افتادم
مادر دستی بر سرم کشید.
گفت : که اشکال ندارد
بزرگ می شوی ، یادت می رود
و آن گاه که پدر کارتون مورد علاقه ام را خرید
تا دلم شاد شود.
حیف که هنوز کودکم
و دستم در جیب خودم نیست, 
اما اگر بزرگ تر شوم
 تمام چیز هایم را به پای ای دو فرشته می ریزم
...8/3/93

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد